کد مطلب:211198 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

شرایط دوست یابی
از سطور برجسته تعلیمات امام صادق علیه السلام در مدرسه جعفری تحكیم مبانی دوستی بین مردم است همانطور كه جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اول بین مهاجر و انصار دوستی و برادری را برقرار ساخت امام ششم هم در آغاز مدرسه جعفری اول بین شاگردان و اصحاب خود كه از هر گوشه و كنار تجمع كرده بودند الفت و دوستی برقرار نمود پس از آن شروع به درس علمی و فنی فرمود.

درباره دوست یابی و دوست گیری فرمود هر كس حایز شرایط دوستی باشد می توان نام دوست بدو داد - و به عنوان رفیق اطلاق كرد وگرنه در خور مصاحبت و دوستی نیست - و این شرایط را از اركان دوست یابی شمرد.

1- دوست باید در نشاط و شادی دوست شاد و مسرور باشد و هر چه را بر خود می خواهد برای او هم بخواهد - و هر چه بر خود نمی پسندد بر دوست خود نپسندد.

2- اسرار خود را از دوست مخفی نكند - اما از دوست دوست هم پرهیز نماید كه حكیم نظامی گفته:



راز خود با یار خود هر چند بتوانی مگوی

یار را یاری بود از یار یار اندیشه كن





[ صفحه 411]



3- مال - ثروت پول - سبب دل تنگی و ایجاد دشمنی بین آنها نشود.

4- هر یك از دوستان به تمام صفات و خصال مودت و دوستی آراسته باشند و هرگاه مصیبتی برای یكی پیش آمد دوست در غم و اندوه او شریك گردد و با دلسوزی و محبت در رفع گرفتاری او بكوشد و از او حمایت نماید و این شرایط را كه در بالا اشاره شد از هنگام شروع دوستی هر دو مراعات نمایند تا دوستی آنها باقی و برقرار بماند و بر دو دوست واجب است در ادامه دوستی بیشتر رعایت شرایط دوستی را داشته باشد چه بسا می شود كه دوستی به قرابت و خویشاوندی می كشد و گاهی از آن هم مقدم می گردد.

فرمود اگر دو نفر رفیق و جلیس بیست روز با هم مصاحبت و زندگی كردند آنها را باید خویشاوند نامید چه بیست روز مصاحبت به شرط دوستی جزو خویشی محسوب می شود.

فرمود اگر ستم و آزاری از دوستی به دیگری برسد او باید با نرمی و مدارا تلقی كند زیرا دوستان صمیمی بسیار نادرند [1] .

امام جعفر صادق (ع) برای تحكیم مبانی دوستی بین اصحاب و شاگردان خود همه را به فضیلت اخلاقی دعوت می كرد فرمود درباره یكدیگر گذشت و صفح و جوانمردی داشته باشید دامن توقع را كوتاه كنید و دست جود و بخشش را بگشائید - تا واسطه دوستی و ارتباط بین خانواده ها محكم گردد و نیكی و نیكوكاری جزو عادات و خوی آنها قرار گیرد.

فرمود چیزی بهتر از دوستی نیست مخصوصا در میان خانواده ها و فامیل ها هرچند رشته محبت و داد محكمتر گردد ابواب سعادت زودتر باز می گردد و طریق عمل اطاعت امر خدا در ادب نسبت به پدر ومادر و بزرگتران و رعایت زیردستان است.

امام جعفر صادق (ع) شخصا ترجمان عملی درس اخلاقی بوده و عملا مبانی فاضله به آنها می آموخت.

فرمود اگر خانواده ها رشته دوستی را محكم نمایند فامیلها و عشیره ها و اقوام و ملل نیز از آنها تعلیم می گیرند و رشته الفت بین تمام ملت اسلام تحكیم می یابد و قلب ها به هم نزدیك می شود نه مانند میلیونها مردمی كه در یك شهر زندگی می كنند ولی تن ها به هم نزدیك اما دلها از هم دور است - جمع متفرقی هستند در حالی كه متفرق جمع مفیدتر از جمع متفرق است هم دلی از هم زبانی بهتر است.



[ صفحه 412]



امام جعفر صادق (ع) فرمود در دوست یابی تعین و ترجیح و مزایای شخصی را كنار بگذارید در عین حال كه مقام و درجه معنوی را باید رعایت كرد اما دوستی و محبت باید به همه یك نوع باشد تا امتیاز فردی از بین برود و صفات فاضله ایجاد شود.

دوستی اگر برای خدا شد به مراحل تكامل و ترقی می رسد اگر برای مال دنیا و حسن و جمال و مركب و زیبائی و ناموس و مقام دنیوی شد به انتفای آن دوستی منتفی می گردد.

فرمود خوب بكوشید یكدیگر رابه اطاعت خدا دوست دارید و برای رضای خدا به هم محبت و مودت ورزید تا اجتماعی فاضله و مدینه فاضله تشكیل شود - و محیطی مرفه و با آسایش روی دهد افراد و همسایگان با هم روابط دوستی و مودت برقرار نمایند روزگار آن مردم سیاه می باشد كه از هم قطع رابطه نموده به هم بدبین و از هم دور و زندگیشان سست و متزلزل و نسلشان كاهش می یابد و محیطشان بی فروغ است.

امام جعفر صادق (ع) مكرر این بیان را می فرمود و به همه تذكر می داد كه آبادی خانه به همسایه خوب و باوفاست.

امام محمدباقر (ع) به اصحاب خود می فرمود آیا در میان شما كسی هست كه از حال همسایه و دوست خود پرسد و او را یاری كند و كمك كند و حاجات مالی او را فراهم نماید و از نظر معیشت از حال و كار او باخبر باشد با درهم و دینار به او كمك كند با مال و جان و قلم و قدم و زبان او را حمایت و یاری نماید گفتند خیر فرمود در این صورت نمی توان شما را برادر دانست [2] .

امام زین العابدین (ع) جدش در این باره فرمود برادر و رفیق شما كسی است كه در حال احتیاج دست در جیب برادر خود كند به قدر نیاز بردارد و او نپرسد چه مبلغی برداشتی و چه وقت می دهی یا در جای خود می گذاری؟ این ها طریق دوستی بود.

امام جعفر صادق (ع) به عقیده خود در طریق تحكیم مبانی دوستی و دوست یابی و نگاه داشتن دوست بسیار با ایمان و كامل بوده - و مبانی دوستی و شرایط آن را از نیكوئی و عواطف و مهربانی و كمك مالی و جانی و قدمی و قلمی و زبانی همانطور كه با خویشان و اقرباء مماشات می كرد با دوستان نیز عمل می فرمود - و این غریزه مخصوص امام ششم بوده كه قبل از آنكه به مقام امامت برسد به این خصال و سجایا آراسته بود و در دوران مدرسه جعفری همین ادب و آداب و ادبیات را كاملا رعایت می كرد و اصحاب و یاران و شاگردان خود را خوب می شناخت با هر یك از آنها در خور مقام و منزلتشان رفتار می كرد سالخوردگان را پدر می نامید - متوسطین را برادر می خواند - كوچكتران را فرزند خطاب می كرد به هر یك



[ صفحه 413]



انعام و اكرام و صلاتی می داد و تعلیمات درخور احتیاج اخلاقی آنها به آنها می آموخت در تمام عمر با این فضیلت اخلاقی با همه رفتار می كرد - چنانچه روزی كه مفضل بن عمر از جهان درگذشت و خبر مرگ او به امام ششم رسید فرمود خداوند رحمت كند او را كه پدر خوبی بود و چون ابان بن تغلب دانشمند نامی درگذشت فرمود به خدا سوگند مرگ ابان مرا بسیار متأثر و غمگین ساخت [3] .

نوع دوستی و علاقه به خیر و نیكوئی به طرز عجیبی در امام صادق علیه السلام تجلی داشت به قدری او با اصحاب و یاران و شاگردان خود حتی آنها كه زندیق و ملحد و كافر بودند و برای طلب علم به محضر او شتافته بودند مهربانی و تفقد و نیكو رفتاری می كرد كه همه ی فریفته ی او شده بودند امام ششم هیچ وقت با دوستان خود به تندی و خشم سخن نگفت زندگی او سرتاسر صمیمیت نوع دوستی - خلوص نیت - متانت - مدارا - بصیرت و بینائی نشان داد كه همه مطیع و فریفته مكارم اخلاقی او شده بودند.

امام جعفر صادق (ع) در فتنه و انقلاب بین اموی و عباسی و شعله آتش انقلاب كه در شرق و غرب مشتعل بوده مخصوصا اختلاف و خصومتی كه بین اولاد علی و بنی عباس رخ داده و روزافزون می شد در این جریان امام ششم با كمال متانت و وقار افراد خاندان علوی را دعوت می كرد و آنها را جمع می نمود و به هر یك در سر و علن وجهی می داد و امر معیشت آنها را اداره می كرد و شاگردان و اصحاب و انصار را جمع می كرد و به صلح و سلم و دوستی و محبت رفع خصومت و دشمنی امر می كرد و علم و فضیلت می آموخت و مردم را به حال خود وامی گذاشت اما آنها را به تقوی و جوانمردی و علم و فضل و خصال نیكو دعوت و تحریض و ترغیب می فرمود [4] .


[1] نورالابصار ص 147 - فصول المهمه ص 310 - الصداقة و الصديق ص 10-80 مصادقة الاخوان.

[2] عيون الابصار ص 23 ج 3 الصداقة و الصديق ص 11.

[3] كتاب محمد بن حنيفه ص 96 به نقل زندگي جعفر بن محمد عبدالعزيز سيد الاهل ص 205.

[4] عقيدة الشيعه ص 129.